از تهدید تا فرصت؛ بازگشت مهاجران را چگونه مدیریت کنیم؟

 

از تهدید تا فرصت؛ بازگشت مهاجران را چگونه مدیریت کنیم؟

بدون آه و نفرین، به توفیق الهی، بازگشت مهاجران را به یک فرصت تاریخی، فرهنگی و اقتصادی تبدیل کنیم!

موج بازگرداندن مهاجران از ایران و پاکستان، روز به روز افزایش می‌یابد. چه باید کرد؟ آخ و آه، ناله و نفرین، شاخ و شانه کشیدن و طعن و نیش زبان یا فکر جدی‌تر نسبت به مسئله؟ به گمان این کمین، بدون توجه به نکته‌های زیر، پیوسته باید در سرگردانی، عمر به سر کنیم و بیش از این تحقیر شویم.

یکم. هر نوع بد رفتاری از سوی هر دولت، نهاد و افراد  مسئول و غیر مسئول کشورها، نسبت به هموطنان مهاجرمان محکوم است و به تمام شکل‌های ممکن باید به لحاظ سیاسی و حقوقی پیگیری و جلوگیری شود. وزارت خارجه و سفارت افغانستان در ایران و پاکستان و همه کشورهایی‌که مهاجر افغانستانی در آن حضور دارد، باید ریز و درشت حوادث را با دقت زیر ذره بین داشته باشند؛ ضمن سپاس از پذیرش مهاجر در طول نیم قرن اخیر، با جدیت رفتارهای خلاف قوانین و اخلاق را به طرف‌ مقابل یاد آوری و کرامت و عزت هموطنان عزیز را حفظ کنند، در عین حال، همگان نسبت به بازگشت تدریجی آماده شوند. وزارت‌خانه‌های مختلف مهاجرین، زراعت، تجارت، معارف، مسکن‌ و شهرسازی و دیگر نهادهای مرتبط، با بالا بردن ظرفیت‌ها و زیر ساخت‌ها از بازگشت عزیزان‌شان استقبال کنند.

دوم. افراد تحصیل کرده و دانش‌آموخته در کشورهای مختلف، فراتر از نهادهای سیاسی و دیپلماتیک، روابط انسانی نیکو با بخش‌های آکادمیک، فرهنگی و رسانه‌ای آن کشورها دارند. با نامه نگاری، تلفن و پیام، موارد خلاف موازین اخلاقی و حقوقی را یادآور شوند؛ این کار، در تغییر روند و رویه تعامل و بازگشت، بی‌تأثیر نیست. ضمن آن‌که از افراد خاطی و خائنی‌که با سند و مدرک معقول جرم‌شان اثبات شده است، به صرف هم وطن بودن دفاع نمی‌کنیم و برای مجازات عادلانه‌شان تلاش نیز می‌کنیم، اما عزت و کرامت جامعه‌ی مهاجر هرگز نباید از نظر هیچ کسی دور بماند. روابط تاریخی و فرهنگی همسایه‌ها خوب است بیش از پیش از سوی تحصیل‌کرده‌های ارجمند به دوستان‌شان گوش‌زد شود. حوادث تلخ و شیرین می‌رود، در آینده‌، همسایه‌ها همچنان همسایه خواهند بود.

سوم. به یک کارزار فرهنگی عمومی نیاز داریم که مسئله بازگشت مهاجران عزیز به یک فرصت بی‌بدیل تاریخی، فرهنگی و اقتصادی برای وطن تبدیل شود. در دل این بحران، بی‌تردید فرصتی است که اگر قدر بدانیم، آبادانی همه جانبه‌ی دیارمان را به همراه دارد. عمران دهات و شهرها، رونق زراعت، مالداری، صنعت و تجارت و خدمات عمومی و پویایی فرهنگی و تمدنی می‌تواند از برکات آن باشد. چرا کارهای شاقه و همراه با تحقیر در دیار دیگران برای مان قابل تحمل است، اما کار مشابه در دیار خود مان عار به حساب می‌آید؟

هر تحصیل کرده‌ای به فراخور رشته‌ی تحصیلی خود، نسبت به بسترسازی برای کار آفرینی، جذب سرمایه و ایجاد فرصت‌های شغلی و توان‌افزایی، آستین همت بالا بزنند. اگر در هر منطقه‌ای، معارف قوی، بهداشت و درمان کارآمد و اشتغال مناسب وجود داشته باشد، کسی میل به مهاجرت نمی‌کند. بخش‌های غیر دولتی در این زمینه بهترین کارها را می‌توانند انجام دهند. بخش عمده‌ی مهاجرت‌ها به دلیل مسائل سیاسی و فرهنگی نیست؛ بحث کار و لقمه نان حلال است. امیدوارم کسی نگارنده را به ساده‌سازی مسائل متهم نکند، اگر بیش از سی میلیون هم‌وطن، هم‌ اینک در داخل کشور به زندگی مشغول‌اند، این چند میلیون نیز می‌توانند زندگی کنند. دانش‌ هرکدام باید در خدمت رشد کشور قرار گیرد و با تحمل سختی‌ها در یک دوره‌ی کوتاه، زمینه‌ی زیست آبرومندانه برای خود و نسل‌های آینده را فراهم کنیم. مرتبط کردن هر نوع فعالیت با ساختار سیاسی مطلوب خود، ستم تاریخی نسبت به این ملت متدین با پیشینه‌ی فرهنگی و تمدنی درخشان است.

چهارم. خودمان را جای دیگران بگذاریم، قاعده‌ی زرین اخلاق را معیار قرار دهیم. ضمن تقبیح رفتارهای نژادپرستانه همسایه‌ها و غیر همسایه‌ها نسبت به مهاجران، باید پذیرفت که این پیمانه از جمعیت مهاجر، در هیچ جای جهان امکان پذیرش ندارد. از همسایگان مان برای مدت طولانی پذیرش مهاجران عزیز سپاسگزاریم؛ رفتارهای غلط به هر پیمانه‌اش، نباید حس قدرشناسی‌مان را کم‌کار کند. بی انصافی است اگر خدمات کشورهای مختلف،‌ به ویژه همسایگان، نادیده انگاشته شود. ما هنوز در داخل کشور خود، ظرفیت پذیرش هم‌وطنان مان را از دیگر ولایات و اقوام نداریم، چگونه از بیگانگان انتظار هم‌دلی و مهربانی داریم؟

پنجم. فراتر از بیان احساس‌ و گاه ابراز انزجار و تنفر از دیگران، به ریشه‌های مهاجرت باید پرداخت. رهایی از جنگ و ناامنی، رهایی از بی‌کاری و یافتن نان، شرایط بهتر برای رشد، از زمینه‌های عمده‌ی مهاجرت است. فارغ از همه حاشیه‌ها، صاحب‌نظران و دلسوزان باید نسبت به این مهم فکر کنند.

تاکی قرار است مهاجرت‌مان ادامه یابد و پیرو آن آه و ناله‌ی عالم و عامی، پیر و برنا، مرد و زن، از بدرفتاری همسایه‌ها بلند باشد؟ به آن‌چه در بخش سوم بیان شد، بیشتر تأمل کنیم. جز هجرت‌های ناشی از خطر جان،  که برای آن نیز باید راهی یافت و از تشدد و طرد دیگران کاست، برای بقیه موارد، با تجمیع عقول، راهی به رهایی بیابیم. با عناصر انعطاف‌پذیر در لایه‌های مختلف ساختار سیاسی باید تعامل کرد و در نهایت زمینه‌های مهاجرت را به حداقل رساند.

نسبت به این مهم جدی‌تر بیندیشیم. راهی برای هم‌پذیری و هم‌زیستی مسالمت آمیز و دوری از تنش‌های داخلی بیابیم. زهی اسف، کنشگران وطن، روز به روز برای آتش کینه،‌ تعصب و نفرت، هیزم جمع می‌کنند  و گویی دور کردن هم‌وطنان را از یکدیگر، به عنوان یک مأموریت، در دستور کار قرار داده‌اند. برخی با همه سر ستیز دارند! از تاریخ و سرنوشت خود و دیگران عبرت بگیریم؛ نگذاریم آینده خود و فرزندان مان بیش‌ از این تباه و سیاه شود. گذشته، گذشته است، باید فکری به حال امروز و فردای جامعه کرد. دهه‌ی هفتاد خورشیدی، از سیاه‌ترین دوران تاریخ کشور و جلوه‌ی عریان ستم‌های تاریخی و مقابله با آن است؛ اما ماندن در آن و نفی و طرد همه بر اساس آن، ناپذیرفتنی و تباهی آور است. بیشتر در این زمینه بیندیشیم و شجاعت عبور از آن را تمرین کنیم.

نویسنده و تحلیل گر : دکتر سید مهدی افضلی، استاد دانشگاه

درباره کاربر گرامی

همچنان چک کنید

د استاد سیاف خطابي تحلیل د طالبانو لخوا د ښځو د نیولو په تړاو

عبدالرب رسول سیاف، چې د افغانستان له نوموتو مذهبي او جهادي څېرو څخه دی، د …

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 − two =