چالش‌های نظام آموزشی افغانستان و ضرورت بازسازی علمی برای آینده‌ای پویا

اکبری جاغوری, [10/22/2025 10:49 AM] چالش‌های نظام آموزشی افغانستان و ضرورت بازسازی علمی برای آینده‌ای پویا

مقدمه

نظام آموزشی هر کشور ستون فقرات توسعه‌ی فکری، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه است. بااین‌حال، افغانستان هنوز در مرحله‌ای قرار دارد که آموزش نه‌تنها پاسخ‌گوی نیازهای زمانه نیست، بلکه گاه خود به مانعی در مسیر رشد فردی و ملی بدل شده است. از ضعف محتوای درسی تا نبود انگیزه برای یادگیری، از فرار مغزها تا گسست میان دانشگاه و بازار کار، همه و همه نشان می‌دهد که آموزش در افغانستان نیازمند بازاندیشی عمیق و تحول ساختاری است. در ادامه، مجموعه‌ای از مهم‌ترین مشکلات آموزشی کشور بررسی می‌شود تا تصویری منسجم از بحران موجود و راه‌های گذار از آن ارائه گردد.

۱. محتوای ضعیف و منسوخ در مکاتب و دانشگاه‌ها

نخستین حلقه از زنجیرهٔ ضعف آموزشی، محتوای کهنه و غیرکاربردی کتاب‌ها و دروس است. بسیاری از مضامین در مکاتب و دانشگاه‌ها همچنان با معیارهای چند دههٔ پیش تنظیم شده‌اند؛ در حالی‌که جهان با سرعتی سرسام‌آور به‌سوی فناوری، نوآوری و دانش کاربردی حرکت می‌کند. این شکاف زمانی، باعث می‌شود دانش‌آموختگان نتوانند با نیازهای روز جامعه و بازار کار هماهنگ شوند.

از سوی دیگر، چنین محتوایی نه‌تنها جذابیت آموزشی ندارد، بلکه انگیزهٔ یادگیری را نیز از شاگردان می‌گیرد. بدین‌ترتیب، ضعف محتوا مستقیماً به بحران بعدی یعنی نبود انگیزه برای یادگیری و تحقیق منجر می‌شود.

۲. نبود انگیزه برای یادگیری و تحقیق

وقتی دروس نه با زندگی واقعی ارتباط دارند و نه به مهارت تبدیل می‌شوند، دانش‌آموز و دانشجو احساس می‌کند تلاش او بی‌ثمر است. به‌بیان دیگر، وقتی آموزش از معنا تهی شود، اشتیاق نیز می‌میرد. افزون بر این، نبود امکانات پژوهشی، کتابخانه‌های به‌روز، و استادان پژوهش‌محور باعث می‌شود روح جست‌وجو و تحقیق در فضای آموزشی کم‌فروغ گردد.

این بی‌انگیزگی در نهایت، استعدادهای بالقوه را به سمت بی‌تفاوتی یا مهاجرت سوق می‌دهد؛ از همین‌جا به مسئله‌ی جدی بعدی می‌رسیم: فرار مغزها و مهاجرت نخبگان.

۳. فرار مغزها و مهاجرت نخبگان

وقتی محیط آموزشی نه رشد می‌دهد و نه امنیت فکری و شغلی فراهم می‌سازد، نخبگان طبیعی‌ترین واکنش را نشان می‌دهند: ترک وطن. مهاجرت نخبگان در افغانستان، نتیجه‌ی مستقیم ضعف نظام آموزشی و نبود چشم‌انداز روشن برای آینده‌ی علمی است. هر ساله صدها دانش‌آموخته‌ی توانمند کشور را ترک می‌کنند تا در جایی دیگر، قدر استعدادشان دانسته شود.

اما آنچه این بحران را تشدید می‌کند، نبود پیوند میان آموزش و بازار کار است؛ یعنی حتی اگر نخبگان بمانند، نمی‌دانند مهارت‌های آموخته‌شان را در کجا به کار گیرند.

۴. نبود پیوند میان آموزش و بازار کار

در افغانستان، دانشگاه‌ها و مکاتب اغلب به آموزش نظری بسنده کرده‌اند و ارتباطی نظام‌مند با نیازهای بازار کار وجود ندارد. جوانان پس از فراغت، با واقعیتی تلخ روبه‌رو می‌شوند: دانشی که آموخته‌اند، جایی در اقتصاد واقعی ندارد. نتیجه، افزایش بیکاری و سرخوردگی است.

اگر آموزش با اشتغال مرتبط نباشد، طبیعی است که مهارت‌های فنی و کاربردی نیز در حاشیه بمانند؛ از این‌رو، گام بعدی در تحلیل ما، بی‌توجهی به آموزش فنی و مهارتی است.

۵. بی‌توجهی به آموزش فنی و مهارتی

در حالی که کشورهای پیشرفته سرمایه‌گذاری عظیمی بر مهارت‌های فنی، صنعتی و حرفه‌ای انجام می‌دهند، افغانستان هنوز به آموزش صرفاً نظری دل بسته است. بخش عمده‌ای از دانش‌آموزان و دانشجویان هیچ مهارت عملی برای ورود به بازار کار ندارند. نبود کارگاه‌های آموزشی، تجهیزات فنی، و سیاست‌های حمایتی باعث شده آموزش مهارتی در حاشیه بماند.

این ضعف نه‌تنها موجب بیکاری می‌شود، بلکه بر کیفیت تفکر و خلاقیت نیز اثر می‌گذارد، چرا که آموزش عملی و پروژه‌محور، زمینه‌ساز رشد تفکر انتقادی و خلاقیت است.

۶. ضعف در آموزش تفکر انتقادی و خلاقیت

یکی از بنیادی‌ترین ضعف‌های نظام آموزشی افغانستان، تربیت شاگردانی مطیع به‌جای متفکر است. مدارس و دانشگاه‌ها غالباً بر حفظیات تأکید دارند نه بر تحلیل و تفکر مستقل. در نتیجه، نسل جوان بیشتر به تکرار می‌اندیشد تا به آفرینش.

وقتی ذهن‌ها به پرسش و شک سازنده عادت نکنند، جامعه به‌سوی رکود فکری می‌رود. این رکود، خود را در عرصهٔ فرهنگ مطالعه نیز نشان می‌دهد، جایی که به‌وضوح شاهد کتاب‌گریزی و مطالعه‌پرهیزی هستیم.

۷. کتاب‌گریزی و فرهنگ مطالعه‌پرهیزی

یکی از جلوه‌های بحران فکری، فاصله‌ی مردم و دانشجویان از کتاب است. فضای مجازی و تفریحات سطحی، جای مطالعهٔ عمیق را گرفته‌اند. کتاب در ذهن بسیاری از جوانان، کالایی لوکس و غیرضروری شده است. وقتی خواندن از عادت به خاطره بدل می‌شود، تفکر نیز سطحی می‌گردد.

در چنین فضایی، ارزیابی آموزشی به شاخص‌های کمّی تقلیل می‌یابد، و این ما را به چالش بعدی می‌رساند: نبود

اکبری جاغوری, [10/22/2025 10:49 AM] نظام ارزشیابی تربیتی واقعی.

۸. نبود نظام
ارزشیابی تربیتی واقعی

نظام ارزیابی در افغانستان عمدتاً نمره‌محور است. شاگردان برای نمره می‌خوانند، نه برای یادگیری. این رویکرد، آموزش را از هدف تربیتی و اخلاقی‌اش تهی می‌کند. در نتیجه، خلاقیت و مهارت‌های اجتماعی جایی در نظام ارزیابی ندارند.

از سوی دیگر، چنین نظامی معلمان را نیز در تنگنای فشار نمره قرار می‌دهد. حال آن‌که بخش عمده‌ای از مشکل، در کمبود معلمان آموزش‌دیده در روان‌شناسی تربیت نهفته است.

۹. کمبود معلمان آموزش‌دیده در روان‌شناسی تربیت

آموزگارانی که روان کودک و نوجوان را نمی‌شناسند، نمی‌توانند انگیزه و علاقه را در کلاس زنده نگه دارند. آموزش، بیش از آن‌که انتقال دانش باشد، هدایت احساس و جهت‌دهی انگیزه‌هاست. بسیاری از معلمان افغانستان فاقد آموزش‌های روان‌شناسی تربیتی‌اند، در حالی که این دانش، پایه‌ی ارتباط انسانی در کلاس درس است.

چنین کمبودی، علاوه بر کاهش کیفیت آموزش، مانع تربیت سواد جدید در عصر دیجیتال می‌شود؛ موضوعی که در قالب چالش پایانی بررسی می‌گردد: نبود آموزش سواد رسانه‌ای و دیجیتال.

۱۰. نبود آموزش سواد رسانه‌ای و دیجیتال

در عصر اطلاعات، دانستنِ خواندن و نوشتن کافی نیست؛ بلکه باید توانایی تشخیص حقیقت از دروغ، و تحلیل محتوا در فضای مجازی را داشت. متأسفانه نظام آموزشی افغانستان هنوز برای تربیت نسل دیجیتال آماده نیست. دانش‌آموزان بدون آموزش سواد رسانه‌ای، در برابر موج اخبار جعلی، تبلیغات افراطی و سوءاستفاده‌های فکری بی‌دفاع‌اند.

بنابراین، بدون تحول دیجیتال در آموزش، نه‌تنها آینده‌ی علمی بلکه امنیت فکری نسل جدید نیز در خطر است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

از ضعف محتوا تا ناآشنایی با سواد دیجیتال، از نبود انگیزه تا فرار مغزها، مجموعه‌ی این چالش‌ها تصویری روشن از بحران آموزشی افغانستان ترسیم می‌کند. این مشکلات نه جدا از هم، بلکه همچون زنجیره‌ای به‌هم‌پیوسته‌اند؛ هر حلقه‌ی آن، ضعف دیگری را تقویت می‌کند.

تنها با اصلاح هماهنگ در سه سطحِ محتوا، معلم و ساختار می‌توان نظام آموزشی کشور را از رکود نجات داد. ایجاد پیوند واقعی میان آموزش و زندگی، بازنگری در کتاب‌ها، تربیت معلمان روان‌شناختی، و ورود آگاهانه به دنیای دیجیتال، گام‌هایی است که می‌تواند افغانستان را از مصرف‌کنندهٔ دانش به تولیدکنندهٔ آن بدل سازد.

درباره کاربر گرامی

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

four + 20 =