بررسی جدال ناصواب فیسبوکی میان هزاره ها و تاجیک ها:
در ماههای اخیر، فضای مجازی افغانستان شاهد تشدید اختلافات قومی میان تاجیکها و هزارهها بوده است. این تنشها که عمدتاً در فیسبوک جریان دارند، بر جمعیت، جغرافیا و نقش سیاسی این دو گروه متمرکز شدهاند. این در حالی است که افغانستان با یکی از سختترین دورانهای خود تحت حاکمیت انحصاری روبروست و شکافهای داخلی میان اقوام افغانستان میتواند پیامدهای مخربی برای آینده سیاسی و اجتماعی کشور داشته باشد.
زمینههای اختلافات قومی در فضای مجازی:
رشد بحثهای قومی میان تاجیکها و هزارهها را میتوان به عوامل تاریخی، جمعیتی، و رقابتهای سیاسی نسبت داد. برخی از مهمترین محورهای این جدالها عبارتاند از:
– ادعاهای جمعیتی و تاریخی: تاجیکها و هزارهها هر یک تلاش دارند نقش تاریخی و جمعیتی خود را برجسته کنند. برخی تاجیکها معتقدند که هزارهها جمعیت خود را بیش از حد واقعی نشان دادهاند علی الخصوص به مسئله ی احیای هویت هزاره های اهل سنت اشاره دارند که آن را پروژه ی تاجیک زدایی می دانند، در حالی که هزارهها بر سرکوب تاریخی و مهاجرتهای اجباری تأکید دارند و معتقدند که هزاره های اهل سنت به دلیل سرکوب تاریخی مجبور به پنهان کردن هویت شان شده بودند و اکنون با فراهم شدن زمینه، آنان در پی احیای هویت از دست رفته ی خویش اند.
– رقابتهای سیاسی پس از سقوط دولت جمهوری: پس از فروپاشی جمهوری، نخبگان تاجیک و هزاره درباره شیوه مقابله با سیاست های انحصار گرایی اختلاف نظر دارند. برخی تاجیکها بر این باورند که هزارهها محتاط ترعمل کردهاند، در حالی که هزارهها بر واقعگرایی سیاسی تأکید دارند و معتقدند که هزاره ها شرایط متفاوت تر از تاجیک ها دارند و نمی توانند مانند تاجیک ها و ازبیک ها عمل بکنند. هزاره ها فراموش نکرده اند که حکومت عبدالرحمان با استفاده از شکاف مذهبی، حتی تاجیک ها و ازبیک ها را در سرکوب و قتل عام هزاره ها بسیج کرده بود.
– تحولات در پنجشیر و بدخشان: سیاستهای جابجایی جمعیتی در مناطقی مانند پنجشیر و بدخشان، باعث افزایش تنشها شده است. برخی تاجیکها انتظار دارند که هزارهها موضع قویتری علیه این سیاستها اتخاذ کنند، در حالی که هزارهها خواهان اتحاد گسترده تر تمام اقوام افغانستان هستند.
– رسانههای اجتماعی بهعنوان ابزار تشدید اختلافات: فیسبوک و سایر پلتفرمها به فضایی برای انتشار روایتهای متناقض تبدیل شدهاند. کاربران با ارائه اسناد تاریخی، نقشههای جمعیتی، و تحلیلهای سیاسی سعی دارند دیدگاههای خود را تقویت کنند، اما این روند اغلب به بحثهای احساسی و تفرقهافکنانه منجر شده است.
پیامدهای تداوم اختلافات قومی:
ادامه این تنشها میتواند تأثیرات گستردهای بر انسجام اجتماعی، نفوذ سیاسی اقوام غیر حاکم، و روند مقاومت در برابر انحصار گرایی داشته باشد. برخی از مهمترین این پیامدها عبارتاند از:
- تضعیف مقاومت و ایستادگی در برابر انحصار گرایی: در حالی که هر دو گروه از سیاستهای سرکوبگرانه آسیب دیدهاند، شکافهای داخلی باعث کاهش انسجام و اتحاد میان اقوام غیرحاکم شده و به انحصارگرایان اجازه داده است بدون چالش جدی به اجرای سیاستهای خود ادامه دهند.
- تقویت سیاستهای جابهجایی جمعیتی: اختلافات میان تاجیکها و هزارهها، تمرکز بر مقابله با سیاست های تغییر در ترکیب جمعیتی افغانستان را کاهش می دهد.
- کاهش نفوذ سیاسی اقوام غیرحاکم: در گذشته، تاجیکها و هزارهها نقش مهمی در ساختار سیاسی افغانستان داشتند، اما اختلافات داخلی قدرت چانهزنی سیاسی این گروهها را کاهش داده و انحصارگرایان را در موضع بیرقیب قرار می دهد.
- افزایش شکافهای اجتماعی و فرهنگی: فضای مجازی به بستری برای تشدید اختلافات قومی تبدیل شده و روابط اجتماعی میان تاجیکها و هزارهها را تضعیف می کند.
- کاهش حمایت بینالمللی از اقوام غیر حاکم: جامعه جهانی در حال بررسی وضعیت حقوق بشر و آزادیهای اساسی در افغانستان است. اما نبود موضع متحد میان تاجیکها و هزارهها میتواند حمایتهای بینالمللی از این گروهها را کاهش دهد.
در مجموع، شکافهای قومی میان تاجیکها و هزارهها نهتنها موقعیت اجتماعی و سیاسی این دو گروه را تضعیف میکند، بلکه در راستای سیاستهای انحصار گرایانه انحصار گرایان عمل کرده و به تثبیت قدرت انحصاری آنها کمک میکند. بازسازی اعتماد و همگرایی میان اقوام افغانستان، میتواند گام مهمی در مسیر مقاومت و احقاق حقوق تمام اقوام افغانستان باشد.