استانبول، میدان نبرد روایتها و تهدیدها: آیا طالبان میتواند از تیتیپی به عنوان اهرم فشار استفاده کند؟
در سومین روز مذاکرات استانبول میان هیئتهای طالبان و پاکستان، آنچه بیش از همه به چشم میآید، نه پیشرفت در حل بحران مرزی، بلکه رقابت در ساختن روایتها و آزمونی برای دیپلماسی منطقهای است. پاکستان با مهارت رسانهای و انتشار هدفمند اطلاعات، صحنه را در اختیار گرفته؛ در حالی که طالبان همچنان در لاک انکار و سکوت، از میدان روایتسازی عقب ماندهاند.
روایتسازی: پاکستان در نقش کارگردان، طالبان در نقش تماشاگر
پاکستان با درز دادن اطلاعات امنیتی، مواضع رسمی و حتی نقل قولهای غیررسمی از منابع آگاه، توانسته افکار عمومی را مدیریت کند و فشار دیپلماتیک را افزایش دهد. در مقابل، طالبان با مواضع کلی و واکنشی، صرفاً به بازتاب اظهارات پاکستانیها بسنده کردهاند. سخنگوی این گروه، ذبیحالله مجاهد، حتی اعلام کرده که تا زمان اظهار نظر مقامهای مسئول، درباره مذاکرات حرفی نخواهد زد موضعی که بیش از آنکه نشانه تدبیر باشد، نشانه انفعال است.
گره کور مذاکرات: تیتیپی و انکار واقعیت
در قلب این مذاکرات، یک موضوع حساس قرار دارد: حضور تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک افغانستان. پاکستان خواهان پذیرش این واقعیت از سوی طالبان است، چرا که تیتیپی مسئول حملات مرزی و تروریستی علیه نیروهای پاکستانی شناخته میشود. اما طالبان با انکار این موضوع، عملاً مذاکرات را به بنبست کشاندهاند. منابع امنیتی پاکستان این رفتار را «نامعقول و انعطافناپذیر» توصیف کردهاند—توصیفی که نشاندهنده شکاف عمیق در درک تهدیدات مشترک است.
سناریوی معکوس: آیا طالبان میتواند از تیتیپی به عنوان اهرم فشار استفاده کند؟
در میان بنبست دیپلماتیک، یک سناریوی جسورانه وجود دارد که میتواند ورق را به نفع طالبان برگرداند: طالبان میتواند با تهدید ضمنی به فعالسازی تیتیپی علیه منافع پاکستان، اسلامآباد را وادار به امتیازدهی در موضوع رسمیتشناسی کند.
• پاکستان به شدت از عملیات انتحاری و حملات تیتیپی در مناطق مرزی و شهری آسیبپذیر است.
• طالبان اگر بتواند نشان دهد که کنترل یا مهار این گروه در اختیارش است، میتواند از آن به عنوان ابزار چانهزنی استفاده کند.
• در این صورت، پاکستان ممکن است در ازای تضمین امنیت، در موضوعاتی چون رسمیتشناسی یا همکاریهای اقتصادی انعطاف نشان دهد.
این سناریو البته پرریسک است و مستلزم مدیریت دقیق پیامها و تهدیدات غیرمستقیم است—اما در فضای مذاکراتی که طالبان در موضع ضعف قرار دارد، شاید تنها برگ برندهای باشد که بتواند معادله را تغییر دهد.
پیشبینی محتمل: شکست یا هزینه سنگین برای طالبان
با توجه به روند مذاکرات، دو سناریو محتمل است:
1. شکست مذاکرات: اگر طالبان همچنان بر انکار واقعیتها پافشاری کنند، مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید. این شکست نهتنها به تشدید درگیریهای مرزی منجر خواهد شد، بلکه جایگاه طالبان در تعاملات منطقهای را نیز تضعیف میکند.
2. توافقی به ضرر طالبان: اگر طالبان تحت فشار رسانهای و دیپلماتیک پاکستان مجبور به پذیرش برخی خواستهها شوند، این توافق میتواند به معنای عقبنشینی از مواضع پیشین و پذیرش مسئولیتهایی باشد که تاکنون از آن گریزان بودهاند.
نتیجهگیری: دیپلماسی بدون روایت و بدون اهرم، شکست حتمی است
طالبان اگر میخواهند در عرصه دیپلماسی منطقهای نقشآفرین باشند، باید از انفعال رسانهای خارج شوند و از ابزارهای فشار خود، از جمله تیتیپی، بهدرستی استفاده کنند. روایتسازی، شفافیت و تهدیدات حسابشده، پیششرطهای موفقیت در مذاکراتی از این دستاند. در غیر این صورت، استانبول نه نقطه عطفی برای حل بحران، بلکه صحنهای برای تثبیت شکست طالبان خواهد بود.
در میدان دیپلماسی، آنکه روایت و تهدید را مدیریت میکند، نتیجه را نیز رقم میزند.
ندای کابل