پس از ۴۰ سال سرگردانی و دور از وطن، سرگئی کراسنوپروف، سرباز شوروی سابق، بالاخره به مسکو بازگشت
او روزی جوانی بود که در میدان نبرد گرفتار شد، اما امروز مردی است که با دستان خالی، اما با قلبی پر از خاطرات تلخ و شیرین به وطنش بازگشته است. سالها پیش، زمانی که جنگ او را به سرزمین افغانستان کشاند، نامش را تغییر داد، دینش را تغییر داد، و برای بقا، به زندگیای تن داد که از او یک غریبه ساخت. غریبهای که نه در روسیه خانه دارد، و نه در افغانستان وطن.
کراسنوپروف اکنون پدری است که شش فرزند دارد، فرزندانی که هنوز طعم یک کودکی بیدغدغه را نچشیدهاند. او با صدایی لرزان میگوید:
«باید از کودکانی مراقبت کنم که حتی دوران کودکی خود را تجربه نکردهاند.»
اما سرنوشت با او بازی سختی کرده است. او نه تابعیت روسیه را دارد، نه اتحاد جماهیر شوروی، و نه حتی افغانستان، زیرا طالبان پاسپورتش را باطل کرده است. در دنیایی که هویت یک انسان با مدارک دولتی سنجیده میشود، او مردی است بیوطن، رهاشده میان گذشتهای پر زخم و آیندهای نامعلوم.
با این حال، او با امیدی خاموش اما سرسخت میگوید:
«در روسیه متولد شدم، وطن من روسیه است، اما وقتی سر از افغانستان درآوردم، برای ادامه زندگی، پاسپورت لازم بود. آن زمان تابعیت دوگانه در جهان وجود نداشت.»
اینکه چگونه و تحت چه شرایطی توانسته به مسکو بازگردد، هنوز مشخص نیست. اما چیزی که روشن است، داستان او تنها قصه یک سرباز نیست بلکه داستان یک انسان است که میان تقدیر، جنگ، عشق، و امید، به دنبال خانهای برای خود و خانوادهاش میگردد.